آی ی انسان ، آی انسان !
یادت
هست که تو اول ،
به
کجا مسکن و ماوا داشته ای ؟
لحظه
ای چشم بربند ،
و
تا ته عمق زمان ،
تا
به دورترین نقطه تاریخ برگرد .
آن
زمانی که ازو حتی نامی نیست ! ۱
لیک
بنشین و سراپا گوش شو و بشنو !
تا
بگویم ،
که
کدامین راز ،
در
پس این قصه ناگفته ،
نهانست !
..............................
آن
روزها ، آری آن روزها !
ما
چونان نوزاد پرنده ای بودیم ،
که
بر بام بلند هستی ،
آشیانه
ای داشتیم ! ۲
روزی
از بودنمان خسته شدیم ،
و
هوس پرواز کردیم .
ناله
مان بلند شد و خداوند شنید .
صدامان
زد . ۳
با
دیدنش ، بی مهابا عاشق شدیم و پر از شوق حضور گشتیم !
گفت
: جانم ، آن لذت رها کن ۴
و اینجا که هستی خوش باش . ۵
اصرار
کردیم که جز وصلش نمی خواهیم .
گفت
: این راه بسی سخت است و تو باید به زمین برگردی . ۶
و
بر نادانی ما از آن همه سختی ، هشدار داد . ۷
نگاهی
به زیر انداختیم ،
زمینی
بود پر از جلوه های خدا !
دوباره
اصرار کردیم و سختی راه پذیرفتیم .
و
از او خواستیم تا مهلتی برای مشق پروازمان دهد .
مهر
ورزید !
ملائک
فراخواند ، ۸
و
برایمان زمین آراست ، ۹
و
نقشه راه را آموزشمان داد ، ۱۰
و
خود میزبانمان شد ! ۱۱
و
ما اینجا بود ، که تنها میهمان عزیز او گشتیم . ۱۲
سفره
اش مملو از جلوه های رنگارنگ بود . ۱۳
از
هر آنچه اراده کردیم خوردیم ،
و
به شرابی مست شدیم !!!! .
و
ناگه ، واله چشمان سیاه مه زیبارویی گشتیم .
روزهامان
می گذشت !
و
ما در رویای شیرین وصل آن عنقای دل ،
همه
شب به خواب می رفتیم .
رویاها
شیرین بود ،
ولی
لذت وصال ،
سرابی
بیش نبود ! ۱۴
و
خدا اما !
بارها
به نوازش مهرش ندامان داد . ۱۵
از
خواب پریدیم ،
و
اما ، چشم باز نکردیم ،
و
به شراب و شاهدی گرم شدیم ،
و
دوباره غنودیم !
دیگر
درنگ ندانست ،
از
غفلتمان ، که پرواز و مقصد فراموشمان شده بود ،
غم
داشت .
فریادمان
کرد ،
پایمان
به سنگی زد ، ۱۶
و
بر این نحوه بیدار باشمان گریست . ۱۷
چشم
گشودیم ،
و
از خواب پریدیم !
سالها
بود که پرواز فراموشمان شده بود . ۱۸
به
راه افتادیم ،
جاده
ها بس طولانی بودند و پر از خار و سنگ ،
و
کوله هامان خالی ! ۱۹
کفشهامان
پاره گشت ،
لبهامان
خشکید ،
و
چشمهامان بی فروغ شد !
پر
از زخم بودن شدیم ،
خسته
از این همه غربت و بیگانگی ! ۲۰
فرصتهامان
از دست می رفت ،
و
چه زود دیر شده بود !.
اما
خبری آمد ،
دلمان
قرص نمود ،
او
خدای ،
پر
از شوق دیدار بود . ۲۱
نگاهمان
بلند کردیم ،
آسمان
زلال بود و پر از پرواز مرغان رو به قله قاف .
آلوده
بالهامان در آب برکه حقیقت شستیم ،
و
به آفتاب آسمانی خشک کردیم . ۲۲
توشه
ای در کوله هامان نبود ،
گفتیم
: خدایا بها به چه میخواهی ؟
گفت
: بنده هایی دارم ، ۲۳
تا
بستری باشد برای بروز آنچه در درونتان به امانت ۲۴ گذاشته ام . ۲۵
همچون
من مهربان باشید ، بی بهانه و بی منت ! ۲۶
چونان
من ببخشید و بپوشانید ، بی ادعا ! ۲۷
و
چون من از عشق سرشار شوید و خورشید وش بتابید ! ۲۸
و
اینگونه شد که توانستیم ،
بالهامان
در زلال عشق او بشوییم ،
و
راه از زمین جدا کرده ، دوباره به پرواز خو کنیم !
و
راه تا جنت لقای او ،
بی
هیچ سکونی ،
پر
اشتیاق و پر شتاب ،
زیر
بالهای خود ، به انجام برسانیم ! ۲۹
و
آنجا ،
پر
از آرامش و سرور ،
با
او به ابدیت پیوند خوریم . ۳۰
زیر
نویسها :
۱- هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئا مذکورا انسان آیه
۱
۲- انا لله و انا الیه راجعون بقره آیه ۱۵۶ ، ما به فلک بودهایم یار ملک بودهایم مولانا دیوان شمس غزل
۴۶۳
۳- ان الله اصطفی ادم آل عمران آیه ۳۳
۴- و لا تقربا هذه الشجره بقره آیه ۳۵
۵- وقلنا یا آدم اسکن أنت و زوجک الجنّه فکلا من حیث شئتما اعراف
آیه ۱۹
۶- فکان قاب قوسین نجم آیه ۹
۷- حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا احزاب آیه ۷۲
۸- و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لادم بقره آیه ۳۴
۹- ا لم تروا ان الله سخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض و
اسبغ علیکم نعمه ظاهرة و باطنة لقمان آیه ۲۰
۱۰- علم ادم الاسما کلها بقره آیه ۳۱
۱۱- قلنا اهبطوا منها جمیعا فاما یاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلا
خوف علیهم و لا هم یحزنون بقره ۳۸
۱۲- و لقد کرمنا بنی ادم اسرا آیه ۷۰
۱۳- اعلموا انما الحیاة الدنیا لعب و لهو و زینة حدید آیه ۲۰
۱۴- و الذین کفروا اعمالهم کسراب نور آیه ۳۹
۱۵- انا ارسلناک بالحق بشیرا و نذیرا بقره آیه ۱۱۹
۱۶- و لنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس
و الثمرات و بشر الصابرین بقره آیه ۱۵۵
۱۷- یا من سبقت رحمته غضبه - مصباح المتهجد, ص۶۹۶ و دعای جوشن کبیر
۱۸- وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ
أَنْفُسَهُمْ أُولَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ - حشر
آیه ۱۹
۱۹- آه من قلة الزاد و طول الطریق و بعد السفر نهج البلاغه حکمت ۷۷
۲۰- بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست - مولانا دیوان شمس غزل
۴۶۳
۲۱- یابن آدم انی احبکَ فانت ایضا احببنی - المواعظ العددیة ،
الباب الثانی عشر، الفصل الثانی ص ۲۵۵
۲۲- و انی لغفار لمن تاب و امن و عمل صالحا ثم اهتدی طه آیه ۸۲
۲۳- الخلق عیال الله - بحارالانوار
، ج ۷۴، ص .۳۱۶
۲۴- انا عرضنا الامانة .... و حملها الانسان .... احزاب آیه ۷۲
۲۵- تخلقوا باخلاق الله - بحارالانوار، ج ۵۸، ص ۱۲۹
۲۶- جاء جبرئیل الی النبی (ص) فقال: یا محمد! ربک یقرئک السلام و
یقول لک: دار خلقی - اصول کافی ج ۲ / ۱۱۶.
۲۷- یا عبد الله، لا تعجل فی عیب احد (عبد) بذنبه، فلعله مغفور له
نهج البلاغه خطبه ۱۴۰
۲۸- نبئ عبادی انی انا الغفور الرحیم حجر آیه ۴۹
۲۹- یا أیتها النفس المطمئنة ارجعی إلی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی
عبادی و ادخلی جنتی فجر آیات ۲۷
تا ۳۰
۳